یه آقایی که دکترای ریاضی محض داشته ، هر چقدر دنبال کار می گرده بهش کار نمیدن !! خلاصه بعد از کلی تلاش ، متوجه می شه شهرداری تعدادی رفتگر بی سواد استخدام می کنه!!میره شهرداری خودش رو معرفی می کنه و مشغول به کار می شه...! بعد از دو سه ماه میگن همه باید در کلاس های نهضت شرکت کنید ! این بنده خدا هم شرکت می کنه !!یه روز معلم محترم در کلاس ایشون رو می بره پای تخته تا مساحت یک شکلی رو حساب کنه! تو این فکر بوده که انتگرال بگیره یا نه که می بینه همه ی رفتگرا دارن داد می زنن : انتگرال بگیر ، انتگرال بگیر
نظرات شما عزیزان:
|